loading...
من وآقايي
فاطي جون بازدید : 265 جمعه 04 شهریور 1390 نظرات (1)

امروز صبح رفتم راهپيمايي روزقدس!!! ظهركه شد به آقايي اس زدم خوبي جيگرم؟؟؟
كه آقاييم زنگيد گفت چه خبرگفتم هيچي راه پيمايي بودم كه يهو برق ازسرش پريد!محسنم خيلي ازدستم ناراحت شد آخه بهش قول داده بودم بدون اجازش جايي نرم يايه كاريو انجام ندم...خب شارژنداشتم به خدا...تازه خب من مسلمونم وواجب بودواسم كه به خاطردفاع ازحق مظلومين به حرف رهبرم گوش بدم تازه حديثشم هست...
آقايي كه نگفت واسه چي والكي بهونه پسراروكردواينكه من رفتمو چشمم خورده به چشم يه آقاپسري وازاين جورحرفا اما من كه فكرميكنم اون با اعتقاداتم مشكل داره آخه دفعه پيشم سراينكه آقايي قمه ميزنه حرفمون شد من گفتم كارش اشتباهه واون هزارتا دليل آورد البته حرف آقاييم واسم مهمه ها اما آخه اعتقادات آدم چيزي نيست كه الكي به دست بياد ...اون دفعه به خاطر عشقمون كه سريه موضوعي به اين كوچيكي ازبين نره حرفشو قبوليدمو وگفتم توراست ميگي اما آخه امروز؟؟؟
من دوست ندارم اعتقاداتمو به آقايي تحميل كنم چون اون ديگه توسني نيست كه تازه بخواد ازمن چيزياد بگيره ولي خب درعوضش واسم مهمه اونم به اعتقادات من احترام بذاره من كه كاربدي نكردم...الانم سرهمين دعوامون شد...چنددقيقه پيش بودكه اس داد من به اجازه گرفتن تونيازندارم فقط خواستم ببينم چقدرميتوني واسم مثل يه همسر عمل كني بعدشم يه چيزي گفت كه اصلا دوست ندارم بنويسمش وآخرشم نوشته بودباي...
آخه من كه طاقت ندارم آقايي قهركنه...چند وقتيم هست كه آقايي اخلاقش خيلي خوب شده خوب بودامامهربونترشده اما من عوضش برعكس هميشه اين چندوقت خيلي عادي باهاش حرفيدم ديشبم زنگم زد وازحرف زدنش فهميدم بدجور دوست داره خودمو واسش لوس كنمو نازشو بكشم خب آدما احساسات دارن منم خيلي وقتا اينجوري ميشمو محسنم واسم كم نميذاره مخصوصا بااون زبونش كه حاضرم قسم بخورم لنگش توكل دنياپيدانميشه...قربونش بشم الهي اما بدشانسي مامي اينا بيداربودن و نشدكه باهاش بحرفم...الانم واسش اس دادم :"محسن جونم.نفسم.عشقم.آقايي خودم بگو آشتي؟فاطي بدون آقاييش ميميره ها"!!!!!اما جوابمونداد...منم بازواسش اس زدم:"من ميخوام ناناس آقاييم باشم خب-نبينم يكي يدونه فاطي قهركنه..."الانم منتظرجوابشم!حق داره اگه ازم ناراحت باشه چون بدقولي كردمو رفتارمم چندوقته...

ولي خب محسن من مهربونه ميدونم آشتي ميكنه...خدايامن ديگه طاقت ندارم كمكمون كن بتونيم هم ديگه رودرك كنيم وبااخلاقاي همديگه كناربيايم.....
                                            عاشقتم محسن جووووووووون

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند مثل آسمانی که امشب می بارد.... و اینک باران بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند و چشمانم را نوازش می دهد تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم ..................................................... من فاطي ام عاشق محسنم خوشحال ميشم نظراتتون رو راجع به خودم وعشقم بدونم... asheghetam moh3en jonam
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 34
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 24
  • بازدید ماه : 112
  • بازدید سال : 396
  • بازدید کلی : 7,430